Oct 2, 2010

وقتی کسی قرار نباشد آدم بشود، متاسفانه


از آن دختر بچه هایی بودم که وقتی جمعی آدم بزرگ حرف های بزرگانه می زدند، می رفتم تو بغل بابایم ساکت می نشستم و آن موقعی که می خواست حرف بزند چانه اش را می گرفتم و تو رویش سوال های بی ربط می پرسیدم؛ (بله . متاسفانه) و
الان از آن آدم بزرگ هایی هستم که دختر بچه هایی که زرّ زیاد بزنند را قشنگ می توانم سیاه و کبود کنم تا دمِ مرگ
ولی نمی دانم چرا با پسر بچه ها کار ندارم نه این که زر زرو ندارند، حرص ام می گیرد از دختر بچه فقط و نمی دانم چرا

4 comments:

  1. الکترا از اون طرف ؟

    ReplyDelete
  2. بله؟ آها از آن یکی طرف :D

    ReplyDelete
  3. osolan chize khsi nist chizi ke zeiade bache bezan bokosh az har gheshri ke khasti,, mese alaf jash sabz mishe ( ende nazare jame shenasi )

    ReplyDelete
  4. به کی کاووس: نههه من گفتم تا دمِ مرگ نه خود مرگ آخر حقوق بشر بپا می خیزد یونیسف سرمان را می برد

    ReplyDelete