Aug 6, 2012

کُندِ تُند


کلاً من آدمِ عجولی هستم. هفت ماهه هم که به‌دنیا بیایی از آن بچگی این را به آدم یادآوری می‌کنند. بله من آدم عجولی هستم. گاهی تند زبان. اما متاسفانه آدمی نیستم که عکس‌العمل فیزیکی‌ام هم خیلی سریع باشد. بابت همین موضوع من از رانندگی کردن می‌ترسم. بابت همین همیشه از املاء جا می‌ماندم. تا این‌که در دانشگاه دست‌خط‌م را تغییر دادم. یک مدلی است که با مدل مداد دست‌گرفتن من بهتر جور است و دستم هم همراه مغزم ویراژ می‌داد تا این اواخر. که دوباره دارد تنظیماتی به‌هم می‌خورد. مثلاً موقعی که خیلی هیجان زده‌ام و برای نوشتن چیزی به سرعت دنبال کاغذ و قلمی می‌گردم، اصلاً نمی‌توانم درست بنویسم. حتی خودم هم بعداً نمی‌توانم بخوانمش 
مدتی است دچار مشکل شده‌ام در نوشتن. به این‌صورت که حرف آخر کلمه را جا می‌اندازم و هنوز کلمه تمام نشده می‌روم حرفِ بعدی. مثلاً، هوا روشن است را می‌نویسم، هوا  روشا  ست.  یا چراغ خاموش است را می‌نویسم، چراخ  اموش است
خب بی‌دقتی است البته. بعد فکر کردم این بی‌دقتی علتش عجله است. مغزم تند تر از دستم است و نتیجه این می‌شود
 در هر سطری یکی دو کلمه اینطوری دُم بریده می‌شوند. خیال کن توی یک صفحه چقدر خسارت به‌بار می‌آورد

در تاکسی


من بودم آقای راننده بود، دو خانوم و یک برادر بسیجی 
 من و خانوم‌های چادر چاقچولی پشت بودیم
هوا هم گرم، پر خاک و بد بو دیگه خیال کنید چی بود
راننده نسبتاً جوان، دلمرده، بی‌رمق و ناامید از زمین و زمان، فحش بست اول به مرغ بعد به تخم مرغ و الی آخر آخرش هم دید کسی ملطفت نیست گفت داداش اون داشبورد واز کن شجریان بده گوش کنیم... (یکَم بعد) نه... والا تو این داشبورد پُره از شجریان و هایده مهستی ولی دیگه حوصله آهنگ هم ندارم
برادر بسیجی پیرهن پوست پیازی‌اش بر تن بوی گلاب‌اش افشان، تسبیح تبرک‌ به دست، ریش و پشم‌اش طلا شایدم حنا یک سانتی‌متری هم بلندا خلاصه که حوری‌کُشی بود برا خودش، با همون اطوار حوری‌کشی دراومد که :  ... (اول حاله قدسی ایجاد کرد) ... هوووم... که اینطور ... حالا من برای شما یک پیشنهاد دارم... شما احتمالاً چیزی در مورد تحقیق دانشمند ژاپنی نشنیدی؟ عارضم به خدمت شما که یک دانشمند ژاپنی روی ملکول آب آزمایشاتی کرده ... اول برای ملکول آب آهنگ راک و متال گذاشته دیدند این ملکول به زشت‌ترین شکل ممکن خودش در اومده... بعد اومدن براش قرآن کریم گذاشتن... این ملکول به حد زیبا شد... اصلاً به زیباترین شکل ممکن خودش در اومد. فیلمشم هست، کاملاً مستندِ و محافل بین المللی هم تایید کردن، از نظر علمی ثابت شده‌اس و ... انزلنا من السماء ماء و اینا و شما می‌تونین قرآن گوش بدین که روح شما رو زیبا کنه و به شما آرامش عطا کنه، می‌بینید کلام خدا یک ملکول بی‌جان آب رو برکت داد، برای شما که اشرف مخلوقات هستید چطور اثر نمی‌کنه؟
من: آقا ببخشید اون دانشمنده نیومده بود قرآن رو با لحن متال یا راک برای ملکوله بخونه؟
اون: (چند ثانیه ِمن‌ِمن کرد بعد قشنگ پنج دقیقه زر زد و هرچی انگلیسی و فلسفی بلد بود کرد جمله و به جمع وانمود کرد ملاحظه می‌کنید ما دانشمندان اسلامی کم نمیاریم و خیلی بلدیم و به زبان خود غربی‌ها (این‌جا یعنی من) هم می‌تونیم حتی خود غربی‌ها رو هم به خاک بنشونیم)
من: هیچی از حرفاتون نفهمیدم. اما در مورد تحقیقِ که گفتی بیشتر از شما فهمیدم. برای ملکول آب، قرآن و خیلی از سرودهای دینی ملت های مختلف و خیلی از آهنگ های لایت گذاشتن که به اونا اشاره نکردین چون نمی‌دونستین و گوینده‌ای هم که براتون تعریف کرده در همین حد به دونستن مطلب اکتفا کرده. به هر حال این تحقیق نتایج جالبی داشته. در اثر آهنگ لایت ملکول فرصت می‌کنه فُرم بگیره و صوت رو منتقل کنه اما بر اثر صدای تند متال و راک، نمی‌رسه و دِ‌فُرم می‌شه. چیزی شبیه به عکس‌العمل براده‌های آهن به آهنربا. همین. اصلاً آقا چرا اصرار دارین ایمان رو تو میکروسکوپ پیدا کنین؟ نکنین. اگه یه آدم مومن و با ایمان که درک درستی از ماده داشت این‌جا بود بهتون می‌گفت که دارید هم به شعورش و هم به مقدساتش توهین می‌کنید.
اون: ببینید خانوم، خداوند قرآن رو با اصول ریاضی ...
من: ببینید آقا خلط مطلب نکنید. این روش خوبی نیست برای قوی کردن ایمانِ مسلمان. حرف من اینه، با خرد نمی‌تونید به ایمان برسید چون ایمان یه مسئله وهمیه.
اون: ببینید اساساً ما خودمونو دست کم می‌گیریم. (چه ربطی داشت؟) به عنوان مثال شما می‌دونستید اولین دانشمندی که ژنراتور برق رو اختراع کرد شاگرد اما جعفر صادق بود؟ و ما متاسفانه بر اساس باور غلطی‌ که غرب به ما القا کرده فکر می‌کنیم اولین دانشمندی که برق رو اختراع کرد ادیسون بوده در صورتیکه ادیسون لامپ رو اختراع کرد، نه برق رو.
( حُناق گرفتم)
زن 1: خو دخترم شما هم قرآن گوش کو هم آهنگ مایکل جکسون، چه می‌شه؟
از طرفِ زنِ دوم هم دو سه بار مومن اندر ملحدانه براندازی شدم مرد اَفکن
من: پیاده می‌شم.


Aug 2, 2012

ارواح خبیثه در نت ...


نمی‌دانم ویروس است یا نمی‌دانم چیه
افتاده روی جانِ اینترنتِ ما، منظورم اینه که من از هر سیستمی بیام بالا اینام با من میان و با من می‌رن
اینطوریه که تو هر پیج‌ای که هستم اعم از فیس‌بوک و غیره، یک پیام‌هایی در قالب تِمِ فیس‌بوک هی ظاهر می‌شن و انگار مانده‌اند تو روی یکیشون کلیک کنی محض رضای خدا. منم لجشون در می‌آرم حواسم هست کلیک نکنم.
چیزی که باعث جان بخشیدن به اشیا شده این‌جا از طرفِ من، مدل این پیام‌هاست. 
مثلاً یه پنجره میاد یه شکم شون می‌ده که زیرش یه پیام می‌گه در روز اینطوری نفستون بدین تو شکمتون جمع شه بدین بیرون... بعد لاغر می‌شین. یا مثلاً یه دختره جذاب تو پنجره میاد پیام می‌نویسه و تو می‌بینی که داره برات می‌نویسه (تصویرش به صورتِ ویدیو) می‌نویسه که، با این مضمون که تو که نمی‌دونی من که کی‌ام، من که می‌دونم تو کی‌ هستی ... واه واه واه اگه بدونی من کی‌ام ... واینا...
کیفیتشون هم خوبه... عین تِمِ فیس بوک. انگار از کارکنان سازمان فیس‌بوک باشن. ولی خب دروغکی

+
یه زیپه تو می‌تونی بکشی پایین ممه یه خانومی ببینی

+
یه جدول مارپیچ با یه مداد تو می‌تونی با مداد جدول رو حل کنی برسونی به آخرش و قهرمانِ قهمرمانان شی

+
یه پیرزن چروسیده‌ای به صورت دلبری پشت کرده به شما یه شرت و سوتینِ زرد تنش. تو می‌تونی با موس شرتش رو بکشی پایین

+
یا مثلاً تو رو خر فرض میکنه و علامت میاد که 2 تا درخواست دوستی جدید داری. جالبه که تو فیس بوک ازین یکی میاد

+
تو بلاگ اسپات هم که هستم یه تبلیغی میاد بالا برای جوان سازی پوست برای خانوما

پ.ن
زیرشون یه نوشته کوچیک یهو میاد که می‌گه
 ades not by facebook
or
 ades not by this site
مثل گولبولای سفید

سـ


آیا شما هم موقِ  سـ  نوشتن دیگه به دندانه‌ها دقت نمی‌کنید؟