.دیروز دقیقاً سه نفر به ما دقیقاً گفتند، بی عاطفه
پیش آمده در یک روز دوبار این حرف را از یک نفر بشنویم، حتی پیش آمده بود دو بار از دو نفر بشنویم، منتها پیش نیامده بود سه بار از سه نفر در سه زمان مختلف و هر کدام به دلایل شخصی خودشان، آن هم در بازه ی 16 ساعته ی بیداری در یک روز، بشنویم که به یک نفر که من باشم بگویند بی عاطفه. هر چند که در نوع خود پیشرفت محسوب می شود، ولی کمی هم باید در خلقت آن یک نفر که من باشم تعمّق کرد
.حتی خودم که من باشم
be on afrad toseie kon ketab BRIDA asar paolo coeulo ro bekhonan,,,
ReplyDeleteبه نظرم میآيد که بعضی از دخترها، در یک بازهی سنی خاص لااقل، از شنيدن چنين حرفی خوششان میآيد. شايد در ناخودآگاه (و بلکه هم خودآگاهشان) احساس اقتدار بهشان دست میدهد يا احساسی شبيه به آن.
ReplyDeleteالبته اين نظرم بر پايهی هيچ مطالعه يا بررسی آماریای نيست، از برداشتهای محدود شخصیام نشأت میگيرد.
به کی کاووس: متاسفانه با این نویسنده مشکل دارم، اما اگر بخواهم در این باره کتابی را به کسانی معرفی کنم، "روان کاوِ خود باشیم" را پیشنهاد می کنم
ReplyDeleteبه روزبه: خوب تاحدودی نظر به جایی است. معمولاً دخترها در همان بازه ی سنی که گفتی از شنیدن چنین حرفی و یا مشابه آن، از جانب پسرها، احساس اقتدار و باحال بودن به اشان دست می دهد و روی هم رفته برای اشان مفرح است. اما شنیدن اش از جانب اعضای خانواده و دوستان صمیمی فرق می کند. زیادی شنیدن اش از سوی نزدیکان ام این بار من یکی را نگران کرد