Nov 8, 2009

از این روزها



عجیب است که هر چه بیشتر می گذرد بیشتر می فهمم چقدر نفهم بوده ام و عجیبتر این که هر چه می گذرد این فاصله ی فهمیدن تا فهمیدن بعدی کمتر می شود. یعنی زود به زود تر از قبل متوجه نفهم بودنم می شوم و این سیکل نمی دانم تا کجا می بَرَدم
.
.
این روزها همینجوری بی هیچ انگیزه ی خاصی برای هیچ کار خاصی می گذرند و نمی دانم آخرش این پایان نامه لعنتی را چکار می کنم. چه خواب هایی برایش داشتم. هی هی زهی خیال باطل
.
.
تازگی ها دو برادر جامائیکایی به نام های "توری اسکوبار" و دامین اسکوبار" در گروه منحصر به فرد اشان به نام
Nuttin' But Stringz
ویولن به دست می چرخند و می رقصند و می خوانند و دنیا و آدم هایش را به هم می کوبند . ترکیب خلاقانه ی موسیقی کلاسیک با ریتمی تند و تیز و رقصی مدرن و سرکش و خواندنی به سبک سیاهان آمریکایی... خلاصه بد جور کاردرست اند و فرابشری و من شخصا" از الان مرغ و جوجه ام تا جمعه شب در
. ببینمشان amrica's got talent

نمی دانم چرا این دو برادر مرا یاد لاکپشت های نینجا می اندازند این همه

1 comment:

  1. avaaalan ke khod shenasi moghadameie khoda shenasi :d
    va baaad vilion,,
    omre geran maye dar aaan sarf shod,, ta che khoram seif che posham shetaaaa
    man hamishe asheghe violon o bodam vaghean nemidonam chera hichvaght donbaleesh narafatm o faghat be shenidan ektefa karddam

    ReplyDelete