Dec 22, 2010

من


بچه که بودم نیازبه باور شدن توسط یک آدم بزرگ داشتم. نیاز به باورِ پدرم داشتم، که حرف های کودکانه ی غیر واقعی اغراق آمیز مرا باور کند. ولی نمی توانست در نگاه اش پنهان کند که نمی تواند مرا جدی بگیرد؛ همان زمان ها متوجه این موضوع بودم و به روی خودم نمی آوردم درست مثل الانِ خودم، که آدم بزرگ هستم و حرف های خودم را باور نمی کنم و کماکان به روی خودم نمی آورم. بله، من اصلاً بزرگ نشده ام، ولی می توانم خودم آدم بزرگِ خودم باشم

No comments:

Post a Comment