باشد که مبارک باشد بس که گفتیم مبارک باشد ... باشد که ایرانسلیها سل بگیرند و همراه اولیها یرقان.
Mar 19, 2012
Mar 6, 2012
خلقِ خلاق - تفکیر و نه تکفیر
در آن روزگار همهی مردم جهان به یک زبان سخن میگفتند. جمعیت دنیا رفته رفته زیاد میشد و مردم به طرف شرق کوچ میکردند. آنها سرانجام به دشتی وسیع و پهناور در بابل رسیدند و در آنجا سکنی گزیدند. مردمی که در آنجا میزیستند باهم مشورت کرده، گفتند: "بیایید شهری بزرگ بنا کنیم و برجی بلند در آن بسازیم که سرش به آسمان برسد تا نامی برای خود پیدا کنیم. بنای این شهر و برج مانع پراکندگی ما خواهد شد". برای بنای این شهر خشتهای پخته تهیه نمودند و از این خشتها بهجای سنگ و از قیر بهجای گچ استفاده کردند.
اما هنگامی که خداوند به شهر و برجی که در حال بنا شدن بود نظر انداخت، گفت: "زبان همهی مردم یکی است و متحد شده، این کار را شروع کردهاند. اگر اکنون از کار آنها جلوگیری نکنیم، در آینده هر کاری بخواهند انجام خواهند داد. پس زبان آنها را تغییر خواهیم داد تا سخن یکدیگر را نفهمند". این اختلاف زبان موجب شد که آنها از بنای شهر دست بردارند؛ و به این ترتیب خداوند ایشان را روی زمین پراکنده ساخت. از این سبب آنجا را بابل "یعنی اختلاف" نامیدند، چون در آنجا بود که خداوند در زبان آنها اختلاف ایجاد کرد و ایشان را روی زمین پراکنده ساخت.
کتاب مقدس "ترجمهی تفسیری" / عهد عتیق/ پیدایش
Subscribe to:
Posts (Atom)