Nov 30, 2010
.
Nov 29, 2010
ای گمشده
حالا کار نداریم که کار نمی کند؛ این تغییر که مطلوب شما است، غیر از ارضای مرامِ ناسیونالیستِ نداشته مان، باعث پیشرفت در چه زمینه های دیگری می شود؟ شما اینطور بگیر که پارسی به هر دلیلی نشد که بشود پاس داشته شود و به هر دلیل یا دلایل دیگری هم اینطوری شده است که محصول مشترک پارسی-عربی یا پارسی-عربی- انگلیسی- فرانسه و شاید روسی خوب می چرخد روی زبان ها، یا بهعبارتی دارد می چرخد دیگر و جایگزین های شما بهتر از آن ها نمی چرخد.
آن وقت وقتی کیلومتر مربع ها داده ایم رفته است و از این طرف هم راست راست امام زاده و مسجد از زمین های بایر مان کله می زنند همین جوری و معماری و لباس و رسم الخط ما هم سال هاست شروع به قالب گرفتن کرده، چه طور به این سادگی دم از بازگشت زبانِ ملتی زنیم که خود گلچینی از اقوام و اتباع مختلف هستند که زبان بومی هرکدامشان به خودی خود در حال تغییر، تبدیل و رنگ باختن است؟ حالا گیرم هم زدیم، رسم الخط را چه می کنیم؟ رسم الخطی که ایرانی آن را پذیرفت و برای رفع نیازش آن را تکمیل هم کرد! (تا این حد) پس شما این هم در نظر بگیر بخش قابل توجهی از این تغییر تدریجی پس از استارت خوردن آن توسط حمله ی اعراب، مرهون تاثیر پذیری بالای خود اقوام ایرانی نیز بوده است؛ و همه ی این ها خود کم از اسباب شکل گرفتن این تغییرات تدریجی نبوده اند.
دنیا دارد پیش می بَرَد جلو و برای هیچ قومی نمی ایستد. یقیناً به این معنی نیست که گذشته ی خود را ندیده بگیریم، ولی واقعیت این است که گذشته همان چیزی بود که اتفاق افتاد و شما هستی که آن را نمی بینی. واقع بینی هم چیز خوبی است.
حالا مثال قحط نیست و این هر چند که سطحی ولی دیگر خیلی دمِ دستی بود؛ همین سریال های مهران مدیری و مثلاً مهران رجبیان واقعاً سوای تغییر بعضی از اصطلاحات، باعث ورود واژگان جدیدی نیز به دامنه ی زبان محاوره ای نسل ما نیز شدند و این را خیلی تابلو است انکار کنیم. آخر قربان شکل شما نسلی که جمعیت رو به رشدی هم نداشته باشد، ناچار است به جلو پیش برد چه رسد به آن که جمعیت نسل های آخر که در گیر فرآیند جهانی شدن هم هستند و جمعیت شان نیز چند چندان شده و به همین نسبت هم فرایند برگشت پذیری زبان نا ممکن تر ...
حفظ اصالت به معنی در جا زدن یا عقب گرد نیست ولی اصرار بر آن خیلی ساده انگارانه است از این روی که تغییر تدریجی زبان امری است که در طول تاریخ معمولاً نرم نرم پیش رفته است و حالا یک جاهایی هم خوب یا بد ساطور خورد و جای آن هم آرام التیام پیدا کرد رفت.
حرف حساب ما این است، این گفته شما فی نفس خوب و درست، ولی در مملکتی که در شرایط فعلی اش گروپ گروپ جوان خارج می شود که نسل شان را جای دیگری و به زبان دیگری بزرگ کند، این ایده تان را نگذارید به پای عرق ملی تان، بگذارید به حساب وحدت طلبی بی ریشه ای که روی معده تان است و البته کوته بینی و از این دست چیزها... ما هم اعتراف میکنیم این قضیه انقدر ها هم شستن نمی طلبید و انقدر ها هم ناحق نبود منتها آن آدم اش که این ایمیل ها برای ما در می کند مال این حرف ها نبود و به جان شما مگر یک چند دوری رویش با غلطک بروم و بیایم تا آرام بگیرم.